بختک در خواب - An Overview
بختک در خواب - An Overview
Blog Article
در واقع نداشتن یک برنامه خواب منظم که بدن شما بتواند نسبت به آن سازگاری و مطابقت پیدا کند، میتواند منجر به بروز اختلالات خواب و چرخه خواب غیر طبیعی شود.
توهمات به وجود آمده در افراد مختلف با یکدیگر متفاوت هستند، اما معمولا افراد در این شرایط احساس میکنند شخصی به آنها نگاه میکند، کسی آنها را از تخت به بیرون میکشد یا یک شی یا فرد سنگین روی قفسه سینه آنها قرار گرفته است.
اما در صورت تکرار این حالت و یا تشدید آن، توصیه می شود توسط متخصص اختلالات خواب معاینه شوید.
فلج خواب ممکن است اولین باری که آن را تجربه میکنید، ترسناک به نظر برسد؛ اما به یاد داشته باشید که این وضعیت، موقتی است و در بیشتر مواقع نیازی به نگرانی نیست. همانطور که در این مقاله خواندید، فلج خواب معمولاً با رعایت بهداشت خواب و کنترل استرس به راحتی قابل مدیریت است.
با اصلاح سبک زندگی، کاهش اضطراب و تنظیم زمان خواب میتوان از آن پیشگیری کرد.
بنابراین مغز شما باید برای فعال شدن بی دلیل آمیگدال چیزی را کشف کند و پارادوکس به وجود آمده را به نوعی برای خود تفسیر کند.
محیط خواب کودک باید تاریک، ساکت و در دمای مناسب باشد. استفاده از تشک و بالشتهای راحت و مناسب میتواند کمککننده باشد.
اگر فرد در این حالت بیدار شود، ممکن است از خواب آگاه باشد اما عضلات بدن هنوز فلج بمانند و این موجب احساس ناتوانی در حرکت یا صحبت کردن میشود.
در اینجا چند توصیه برای مدیریت بختک در کودکان آورده شده است:
بیماریهای جسمانی مانند مشکلات click here تنفسی یا قلبی میتوانند کیفیت خواب را مختل کرده و احتمال بروز بختک را افزایش دهند.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
تجربیات متفاوت افراد از فلج خواب میتواند با باورهای فرهنگی آنها مرتبط باشد.
سلام تا چهار سال پیش که دخترم هنوز مدرسه نمیرفت زیاد این حالت بهم دست میداد به نظر خودم دلیلش این بود که زیاد میخوابیدم خیلی بیکار بودم اوقات فراغتم همش تو خواب سپری میشد .تا وقتی دخترم وارد مدرسه شد دیگه فلج خواب هم از سرم پرید چون دیگه نمیتونستم زیاد بخوابم شاید روزی دوسه باردر روز فلج می شدم خیلی برام عادی شده بود.حتی یه بار تو خواب فلج که شدم هر چی تلاش کردم نتونستم بیدار شم ایام فاطمیه بود یه لحظه با خودم گفتم حضرت فاطمه رو صدا بزنم شاید کمکم کنه یه دفعه با ارامی و نا امیدی گفتم یا فاطمه همین که اینو گفتم یه نفر از در اتاق وارد شد یه مردی بود نه اینکه قیافه دیده باشم یا چیزی فقط یه حاله ای بود که متوجه مرد بودنش میشدم وقتی از در وارد شد اونم گفت یا فاطمه اومد بالای سرم دست کرد زیر بغلم مثل کسی که سرش از بالش اومده باشه پایین بلندم کرد گذاشتم بالاودراین حین با لحن غلیظ عربی گفت،( یا معز و یا مذل) یه مرتبه از خواب بیدار شدم .اون موقع تو یه شهر عرب نشین زندگی میکردیم .خودم خوب
این باورها از زمانهای قدیم در افسانهها و داستانها وجود داشته است.